دنياي اين روزاي من

هم قد تن پوشم شده

اينقدر دورم از توکه

دنيا فراموشم شده
دنياي اين روزاي من
درگير تنهايي شده
تنها مدارا ميکنيم
دنيا عجب جايي شده
هرشب تو روياي خودم .. آغوشتو تن ميکنم
آينده اين خونرو باشمع روشن ميکنم
در حسرت فرداي تو
تقويمم و پر ميکنم
هر روز اين تنهايی رو فردا تصور ميکنم
هم سنگ اين روزاي من حتي شبم تاريک نيست
اينجا به جز دوريه تو .. چيزي به من نزديک نيست
هرشب تو روياي خودم .. آغوشتو تن ميکنم
آينده اين خونرو باشمع روشن ميکنم